تو نیستی که ببینی

۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

روزای خوبی نیست
دیروز یه دو ساعتی نشستم و برای خودم گریه کردم
بعدم کاسه کوزمو جمع کردم و به زندگی ادامه دادم
دارم به اون مرحله از آدم بودن میرسم که برای هرچیز ناراحت کننده ای فقط 2 ساعت وقت بذارم
خیلیم هم خوب!
البته بعدشم هندزفری گذاشتم که یکم حالم خوب بشه
در عوض اینقدر آهنگای آه و ناله ای بود که بیشتر گریه م میگرفت!
این دیگ چه وضعیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه بنده خدایی آلبوم جدید داده....
ملودی و نوع خوندن که شبیه همه...
متن شعرا هم کپ همه
انگار یه مثنوی غم نامه رو چند قسمت کرده!
البته اینکارم نکرده چون اینقدر جملاتی که توی شعرا استفاده میشه شبیهه که حالت بد میشه
تمام مدت هم آه و ناله و فغان که چرا من و ول کردی و چرا نیستی و چرا رفتی.....
عی بابا من آدم سالم هم اینارو گوش کنم به عنوان طرفدار ولت میکنم
چه برسه به اون بنده خدا که قراره 24 ساعته ور دلت باشه
آدم افسردگی میگیره خب!
کلا وضع موسیقی افتضاح شده
درسته که اکثر ماها آهنگ غمگین دوس داریم و گوش میکنیم
ولی نه اینکه هرکسی با هر صدایی از این آهنگا بخونه
تمام آهنگا با اشعار خیلی سخیف چرا رفتی و چرا نیستی و من دارم میمیرم و اینا!!!!!!!!!
از نظر من فقط محسن چاوشی میتونه عالی غمگین بخونه
بطوری که از گریه خفه شی
بقیه یا خدافظی کنن
یا آهنگ عروسی بخونن...
چقدر از این آهنگ شادا که بشه باهاش قر بدی کم شده!
خیلی نگرانم:(


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۲
sami ra

بعد از 16 سال تحصصیل

دیشب اولین شبی بود که بخاطر یه امتحان بیدار می موندم

اصولا اینجانب معتقد هستم که در زندگی هیچ چیز جز خواب و غذا و خنده اهمیت پیدا نمیکند!

البته گاهی "او" به اندازه ی این سه گزینه اهمیت می یابد که از آن فاکتور میگیریم

اساسا در زندگی هیچوقت نشده که بخاطر چیزی از خوابیدنم بگذرم

و همیشه هرطوری شده در روز 6 الی 8 ساعت میخوابم

حتی شبایی که دیر میخوابیدم و صبح زود باید میرفتم دانشگاه

سر کلاس میخوابیدم تا کمبود خوابم جبران بشه!!!

کم کم به این نتیجه میرسم که من حتما و قطعا از نوادگان اصحاب کهف هستم

که اینقدر به خواب علاقه دارم!

و مطمئنم اگر هنگام عطسه مویرگای مغزم پاره نشه

حتما از بی خوابی سقط میشم!

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۱
sami ra

چند وقتیه که درگیر اسم عوض کردنم

بعد از اینکه یه شاعر درپیت برای خانم سمیرا نام درپیتی شعر میگه

و یه خواننده ی درپیت تر اون شعر رو به صورت یه آهنگ کاملا قری درمیاره

احساس میکنم حالم داره از اسمم بهم میخوره!

فکر میکنین چه اسمی به من میاد؟


+تو رو خدا اگر میخواین دررابطه با یه اسم شعر بخونین

لااقل یه جوری بخونین آدم روش بشه گوش کنه

++البته اینم بگم که من خودمش شخصا از وقتی آهنگ ژینای شادمهر رو شنیدم

عاشق اسم ژینا شدم!

آدم آهنگم میخونه باید اینجوری بخونه

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۱:۰۴
sami ra

من معتقدم

خیلی از آدما

بعد از رفتن شخص خاص زندگیشون

دیگه زندگی نکردن

حداقل توی زندگی خودم

بعد از "او"

همه چی خیلی بد گذشته

البته که منم هیچ تلاشی برای بهتر کردن شرایط نکردم

گاهی تلاش میکردم

ولی خیلی زود دلزده میشدم و شکست رو میپذیرفتم

هراتفاق بدی هم که افتاد

فقط مثل یه بازنده نشستم و نگاه کردم

بعد هم کلی غصه خوردم و خودم و سرزنش کردم

و دوباره از فرداش خودم و زدم به بی عاری و بیخیالی

من معتقدم

خیلی از آدما توی یه مقطعی

همه چی رو میذارن کنار

و از همه مهم تر خود وجودیشون رو فراموش میکنن

یا میشن فردمورد پسند خانواده و اجتماع

یا میشن یه آدم یاغی و سرکش

دسته ی اول

به زندگی بی تفاوت و مسخره ی خودشون ادامه میدن

دسته ی دوم هم تلاش میکنن که حواس همه رو به خودشون جلب کنن

+امروز که شهرزاد میدیدم

به این فکر میکردم که هم شهرزاد

و هم فرهاد

از دسته ی اول هستند

کسایی که خودشون رو فراموش کردن

و دارن سعی میکنن مورد پسند خانواده و اجتماعشون باشن!

عشق محرک آدمه

و باعث شادابی جسم و روح میشه

بدون عشق ما آدما یه مترسکیم!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۲:۵۹
sami ra

من کلا از قهر کردن متنفرم

به نظرم هرچیزی با بحث و تبادل نظر حل میشه

نهایتا دعوا میشه و رابطه برای همیشه بهم میخوره

ولی اینکه دو تا آدم بزرگ قهر کنن و هی بخوان برای هم قیافه بگیرن خیلی یجوریه!

توی قهرایی که اطرافمون می بینیم

مثل قهرای زن و شوهری

والدین و فرزندی

همکاری

دوستی

از همه قهرا و دعوا ها بدتر

قهر دو تا دختر سر یه پسر

یا دوتا پسر سر یه دختره!

البته الان پسرا بخاطر هیچ دختری باهم قهر نمیکنن

ولی این مورد هنوزم که هنوزه بین دخترا وجود داره

تازه مواردی دیده شده که حتی زیرآب همدیگر و هم برای بدست آوردن دل پسری زده باشن

بگذریم!

خلاصه که قهر کردن کار خیلی بدیه

منم از قهر کردن متنفرم

هیچوقت نمیتونم با کسی قهر کنم

حتی اگر از دستش خیلی ناراحت باشم

و این گاهی خیلی بده!

گاهی باید قهر کنی

تا بگی معترضی

تا بگی ناراحتی

تا بگی داره در حقت ظلم میشه

و من هیچوقت نمیتونم اینها رو به کسی بفهمونم

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۲
sami ra

 از وقتی یادم میاد

دقیقا توی اوج دوستیم با کسی

یهویی یه اتفاقی میفتاد که دوستم مجبور به کوچ کردن میشد

توی دبستان دوست صمیمی نداشتم

چون هر سال مامان مدرسمو عوض میکرد که با بهترین معلم باشم

اول راهنمایی با چند تا از بچه های جدید آشنا و صمیمی شدم

آخرای اون سال هم قهر کردیم

آخرای سال بعدش هم آشتی کردیم

سال سوم راهنمایی 7 نفر بودیم

7 تا شورشی مدرسه

هرجایی که خرابکاری یا شیطنت بود زیر سر ما بود

زنگای تفریحم که فوتبال بازی میکردیم

چه فوتبالی.....عجب گلایی میزدم

آخر سال هم 5 نفرمون نمونه قبول شدیم

ولی دوست صمیمیم به دلایل خانوادگی مجبور شد برای زندگی بره یه شهر دیگه

و شدیم 4 نفر

سال اول که تموم شد

یکی از ما 4 نفر رفت رشته ی ریاضی

موندیم 3 نفر

و برای دانشگاه من یه شهر قبول شدم و اون دوتا یه شهر دیگه

از اینکه چقدر بهشون وابسته بودم و چقدر برام سخت میگذشت فاکتور میگیریم

ولی الان دوست صمیمیم نگاره

سه سالی میشه که دوستیم

و میدونم که سال دیگ نگار هم میره

یه جایی خونده بودم

طول عمر دوستی های دخترا توی ایران

7 سال میشه

بعدش شرایط زندگیشون اونقدر عوض میشه که دوستیا نابود میشه

با اینکه هنوز با همه ی دوستام ارتباط دارم

ولی دوستیمون تموم شده

و من به شددددت آدم دوستی هستم!

چقدرررر عجیب!


+اون موقع ها یه رمانی میخوندم که عاشق شخصیت اصلیش بودم

اونقدر محکم و جدی و خوب بود که من دلم میخواست مثل اون باشم

از اون موقع ها گریه کردن برام سخت شد

از اون موقع ها سعی کردم محکم باشم

دوستام بهم میگفتن بی احساس

آدم آهنی

ولی آدم آهنی بودن برای من کلی مزیت داشت

من خیلی قوی و محکم بودم

خیییییلی 

و الان دیگ نیستم

فکر کنم باید یه بار دیگه اون رمان و بخونم

و تصمیم بگیرم جای ثریا باشم

وقتش شده که دوباره محکم بشم

++بالایی به پایینی هیچ ربطی نداشت

ولی دلم میخواست جفتشو بنویسم


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۲
sami ra

برادر شوهر خاله م فوت شد

خبر هم به صورت آنلاین به ما رسید

یعنی مامان با خاله تلفنی صحبت میکرد

که یهویی از اون طرف به خاله گفتن برادر شوهرش فوت شده

فوت آنلاین ندیده بودیم که دیدیم!!!

من کلا وقتی خبر فوت میشنوم

خنده م میگیره

مخصوصا اگر طرف رو ندیده باشم

از روی خوشحالی هم نمیخندما

کلا یجور عجیبی میشه حالم

انگار میخوام بگم دیدی!این آدمم مرد

چقدر آرزو داشت

چقدر تلاش کرد

همه هیچی به هیچی!

حالا فردا براش یه مراسم میگیرن

افراد نزدیک خانوادش گریه میکنن

سایرین هم میشینن و نگاه میکنن

بعد هم میگن غذاش بد بود

دخترش کم گریه میکرد

زنش چه لباسی تنش بود!!!!!و

...

ولی کلا مرگ خنده داره


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۱
sami ra

شده ایم ملتی عقده ای

که بابت هرچیزی به خود حق اظهار نظر میدهیم

از لباس فلان خانوم بازیگر بگیر

تا همسر فلان شخصیت مشهور

چرا ابروهای این یکی کجه

چرا دهن اون یکی بزرگه

چرا موهاشو این رنگی کرده

چرا با این لباسش این کیف و کفش رو پوشیده

چرا طلاق گرفته

چرا طلاق نگرفته

چرا بچه دار نمیشه

چرا بچه دار شده

چرا درس میخونه

چرا درس نمیخونه

چرا 

چرا

چرا!!!!!!!

و در نهایت جد و آباد و خانواده ی طرف بیچاره رو با هرچی که لایق خودمونه مستفیذ میکنیم

کلی هم ادعای متمدن بودن و با کمالات بودن داریم

بگذریم از فیلم اون خانوم بازیگر که ممنوع الفعالیتش کرد

بگذریم از عکسهای شخصیه اون پسره که مفسد فی الارض شناخته شد

بگذریم از عکسای فوتبالیست مشهور

و خیلی های دیگه....

ولی چرا به خودمون رحم نمیکنیم؟؟؟

امروز از اوناست

یه روزی هم نوبت ما میرسه

زندگی خصوصی

حریم شخصی

من خواهش میکنم اگر از این عکسها دیدین

جایی منتشر نکنین

بالاخره هر شروعی باید یه جایی به پایان برسه

هر حلقه ی پخش تصاویر خصوصی هر کسی باید توسط ما شکسته بشه

باور کنیم که روزی نوبت حریم خصوصیه ما هم میرسه

انسان باشیم


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۰
sami ra

همه میگن درست که تموم شد باید بگردی دنبال کار

با اینکه کار کردن توی آزمایشگاه رو واقعا دوس دارم

ولی وقتی فکر میکنم کار کردن من باعث میشه یه پسر بیکار باشه

واقعا به این نتیجه میرسم که بهتره تو خونمون بشینم

و از بیکاری حوصله م سر بره

تا بخوام برم سر کار

درسته که بعضی کارها واقعا خانومانه هستند

یا نیازمند حضور یک خانوم 

ولی بیشتر کارها  مردونه ن 

و این وظیفه ی یک مرده که بیرون از خونه کار کنه

و خرج یک زندگی رو دربیاره

متنفرم از دخترایی که خودشونو توی کارای مردونه دخیل میکنن

که بگن منم میتونم و من چیزی از مرد کم ندارم

اتفاقا بنظر من زن با مرد خیلی متفاوته

زن خیلی ظریفو شکننده س

و اصلا نباید درگیر کارای سخت و قدرتی بشه

اصلا و ابدا هم اشکال نداره که زن توی خونه باشه

چون اگر خوب برنامه بریزه میتونه تمام وقتش رو خوب بگذرونه و بیکار نباشه

مجبورم نیست حتما غذا درست کنه و بچه رو پرستاری بکنه

از بس دخترای ما رفتن سر کار تا بتونن خرج خودشون رو دربیارن

پسرا بیکار شدن و همه چیز به خیابون کشیده شد

پسر بیکار مزاحم میشه

پسر بیکار معتاد میشه

پسر بیکار انگل جامعه هم میشه!!!!

افسرده هم میشه

گاهی اوقات هم پررو میشه و پرتوقع!

و دقیقا میگرده که یه زن کارمند پیدا کنه که خرج زندگیش رو اون تامین کنه

خلاصه ک دخترا برین بگردین...خوش بگذرونین و پول خرج کنین

باور کنین وظیفه ی شما نیست که خرج یک زندگی رو بدین

بذارین آقایون برن سر کار

و سرشون به کار و زندگیشون گرم بشه

فقط در صورتی برید سر کار که شغلتون لطیف باشه یا توی اون موقعیت به حضور زن نیاز باشه مثل رشته های پزشکی و پیرا پزشکی یا دبیری

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۳
sami ra

هروقت میپرسن حیوون مورد علاقه ت چیه

من هیچ حرفی برای گفتن ندارم

کلا با حیوونا حال نمیکنم

از اون مورچه ی کوچیکشون بگیر

تا فیل گندشون

از همشون هم میترسم

مخصوصا از پاهای پرنده ها

و پوست خزنده ها

خیلی برام سخته باورش بعضیا چجوری تو خونشون حیوون نگه میدارن و

باهاش غذا میخورن

میخوابن

میرقصن...

من یکی که هیچوقت دوست نداشتم حیوونا رو از نزدیک ببینم

نظرمم اینه که اونا باید توی طبیعت و آزاد باشن

و از محیط زندگی آدما هم دور باشن

هرکسی هم نظر خودشو داره!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۷
sami ra