تو نیستی که ببینی

۲۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

من از مسافرت برگشتم!

یادش بخیر اون اولایی که وبلاگ داشتم

نمیتونستم با موبایلم وصل بشم به اینترنت

هرجایی هم می رفتیم وای فای نداشت مثل حالا

مثلا 5 روز از همه چی دور بودیم

البته اون موقع ها وایبر اینا هم نبود

باید اس ام اس میدادیم

نیاز آنچنانی ای به اینترنت نبود

خلاصه.....

من برگشتم

براش سوغاتی خریدم

و امیدوارم بپوشه

اگر پوشید بهتون میگم بهش میاد یا نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۸
sami ra

تو زندگی همه ما

توی یه سن خاصی

دیگ دلت نمیخواد با خانوادت بری خرید

دلت میخواد هرچی خودت دوست داری بخری

هرچقدم خودت دوس داری بابتش پول بدی

اصن آشغال بخری

ولی خودت بخری

با سلیقه ی خودت باشه

متاسفانه توی خانواده ی ما

خرید تکی معنا نداره

کل خانواده باید بیان

کل خانواده باید نظر بدن

از کوچیک تا بزرگ

بعد برای کلشون باید توضیح بدی که موارد مصرف این لباس چیه.

با کدوم لباس و کفشت ست میشه

بعد اگر نظر همشون مساعد بود خرید میکنی

اگر نه...جنس مورد نظر با کلی حسرت به مغازه دار واگذار میشود!

متنفرم از اینکه مجبورم اینجوری خرید کنم

اولین حرکت برای این کار اینه که دستم توی جیب خودم باشه.

تمام تلاشمو برای اینکار میکنم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰
sami ra

داشتم ویدئو موزیکای قدیمی رو می دیدم

چقدر آهنگاشونو دوست داشتم

مثلا سوزان روشن

با اون آهنگای قری و شادش

یا منصور

آهنگای فقط به خاطر تو و آلبومای اولش

یا ناهید.....

این ناهید داستان داره

اون زمونا ما یه ضبظ صوت کوچولو داشتیم

که همیشه سیمش دست من بود و تو کل خونه می کشیدم

ظهرها که مامانم اینا می خوابیدن

منم می رفتم تو اتاقم در و می بستم

هی لباسمو عوض میکردم و با آهنگ ناهید می رقصیدم

تقریبا 2 سال این حرکت ادامه داشت

تا اینکه ضبط بیچاره ترکید!!!

با آهنگای قدیمی مهستی هم خیلیییی حال میکنم

اصلا زندگی میکنم

حتی گوگوش قدیمی هم خوبه

اما از همشون بهتر داریوشه

اصن وقتی غم داری

هیچی مثل داریوش حال نمیده

مخصوصا یاور همیشه مومن باشه

خلاصه که من شدیدا عاشق آهنگای قدیمی ام...خیییلی خوبن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۹
sami ra

امروز با دوست روانشناسم صحبت میکردیم

همه چیز کاملا مشخص بود

اصلا نیازی به ریشه یابی و این چیزا نبود

حتی راه حل هم معلوم بود

ولی قضیه انکار منه....

حتی دلم نمیخواد بهش فکر کنم و به دنبال حلش باشم

دلم میخواد بگم امروز که خوشم

بقیه روزا هم به درک

ولی بعد از اتفاقاتی که این چند ماه افتاد

بعد از تمام دردسرایی که دوست بیچاره م کشید

و بعد از تمام حسای بد این روزا

تصورم از ازدواج کردنم پوچ شده

ینی تصویری که از آینده توی ذهنمه یه دختر خونه ی باباشه

که توی مزونش خیاطی میکنه

میره خیابون خرید میکنه

کلی هم برای خودش خوش میگذرونه

ولی ته ته دلش

غم از دست دادنه ...غم نداشتنش

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۴۹
sami ra

من اگر صبحونه بخورم

تا آخر شب باید همیشه دهنم پر باشه

ینی 5 دقیقه معده م خالی باشه به فغان میاد

ولی روزایی که صبحونه نمیخورم

تا فرداش هم میتونم هیچی نخورم و اصلا گرسنه نمیشم

امروز داشتم خدا رو شکر میکردم

بابت اینکه صبح ها

مزاجم تلخه و اصلا چیزی از گلوم پایین نمیره

و الا فکر کنم توانایی بشکه شدن رو داشتم

البته که بیشترین چیزی که توی چاقی و لاغری من تاثیر داره خوابه

زیاد بخوابم چاق میشم

کم بخوابم لاغر!

ولی خب....غذا هم بی تاثیر نیس دیگه!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۸
sami ra

یکی از بهترین میوه های دنیا به نظر من هندونه س

محاله جایی هندونه باشه و من نخورم

متاسفانه همیشه هم آخر شب هندونه میارن 

منم کلییییییی هندونه میخورم

تا صبحم نمیتونم بخوابم

بخاطر wc


+هیچ دلیل خاصی برای نوشتنش نداشتم

همینطوری یهویی یادم اومد

دوس داشتم بنویسم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۹
sami ra
یکی از دوستان دوران دبیرستان
حالا برای خودش روانشناس شده
پریشب صحبتی شد درباره ی این تستایی ک توی تلگرام اومده
و من ازش خواستم یکی از تستای واقعیش رو برام بفرسته
تست افسردگی
و واقعا و با تمرکز به سوالاش جواب دادم
دیشب بهم گفت تست رو شماره گزاری کردم
بنظرم بهتره حتما حضوری با هم صحبت کنیم
یکم استرس دارم
بابت یه سری جوابایی که به تستاش دادم.
ولی خب...
به هر حال این خواست خودم بود
فقط دارم فکر میکنم من الان خیلی شاد و خوبم
اگر این تست رو 4 سال پیش ازم میگرفتن مسلما بیمار اورژانسی میشدم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۰
sami ra

من از باور مرگ دارم میام

تو واسم مثه فرصت آخری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۶
sami ra

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه ی خویش

بخدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم تا که در آن نقطه ی دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه ی عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو ای جلوه ی امید محال

می برم زنده به گورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله میلرزد میرقصد اشک

آه بگذار که بگریزم من

از تو ای جلوه ی جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من

بخدا غنچه ی شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله ی آه شدم صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید 

عاقبت بند سفر پایم بست

میروم خنده به لب خونین دل

میروم از دل من دست بردار

ای امید عبث بی حاصل



+یادش بخیر....قبل از مشهد رفتنم.کلاس زیست شناسی.بابغض خونده بودمش.و با گریه از کلاس رفتم بیرون.چقد گریه...چقد بغض....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۲
sami ra

دومین دستمزد بابت خیاطی رو امروز گرفتم

اصولا پولایی که یهویی بهت میرسه خیلی خوبن.

مخصوصا من که تو ذهنم نبوده از خیاطیم پول دربیارم


+همه چی مثل سابق شد.

دوباره شد همون آدم بی تفاوت قبل

عادت کردم که تحویلم نگیره و دوستم نداشته باشه

عادت کردم به اینکه برای به چشمش اومدن خودمو تیکه تیکه کنم

عادت کردم به ندیده شدنم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۵
sami ra